دل نوشته های مامان وبابا

ساخت وبلاگ
بازدید : 70 مرتبه سلام عشق کوچولوی مامان  اومدم از خاطرات نوزادیت بنویسم  الان مثل ماه کنارم خوابیدی ومن هر لحظه دارم بیشتر عاشقت میشم همه ی وجودم شدی نفسم به نفست بنده وازهمه وجودم بهت عشق میدم و توام این عشقو به وضوح جواب میدی وتوام عاشقانه دوستم داری واین از کارات معلومه خیلی بهم وابسته شدی و تا دل نوشته های مامان وبابا...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های مامان وبابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8marmarbano8 بازدید : 23 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 8:07

تاريخ : دوشنبه 11 خرداد 1394 | نویسنده : maryam بازدید : 21 مرتبه دندون اول ۱۹مرداد دوم ۸شهریور خنده صدا دار شروع ماه ۳شناختن از ۴.۵دست دادن ۴راه رفتن ۱۱ماهگی بدون دست گرفتن به جایی حرف زدن از ۷ماه بدون متوجه شدن معنی مثل بابا دد  وحرف زدن کلمه های بیشتر از تقریبا ۱۰ماه الان که ۱۴.۵ماهته معنی کلمات و میدونی و بکار میبری مثل مامان بابا دد اب خاله گل مرسی نمیخوام میخوام نکن بده به به قام قام دایی جون عمو اقاجون که میگی اقون  نسترن جون که میگی ننون زینب که میگی نینب نانایی روضه زیتون ماست گوجه موز تاپ که میگی اپ اپ  و خیلی چیزای دیگه یعنی اینا رو زیاد استفاده میکنی ولی هرچی بهت بگیم تکرار میکنی طوطی خوشگل مامان شدی عاشق تلفنی که بهش میگی تلون و تا رنگ میخوره میگی الو کیه ۴سعی هم میکنی کلمات رو درست تلفظ کنی و کلمات سخت رو زودتر یاد گرفتی مثل خاله تمام حروف رو درست میگی قربون زبونت بشم عاشق ددری هرکی بخواد بره بیرون دنبالش گریه میکنی موقع خداحافظی هم دست تکون میدی و با دست بوس میفرستی حسابی شیطون شدی و از مبل های مامانجون مهری و خاله معصومه میری بالاتا اذان میگه یا عکس و فیلم حرم یا گ دل نوشته های مامان وبابا...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های مامان وبابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8marmarbano8 بازدید : 22 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 8:15

تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 | نویسنده : maryam بازدید : 0 مرتبه سلام عزیز تر از جانم  انقدر این مدت سرگرم کیف کردن با تو و کارات و شیرین زبونیات بودم که حتی نیومدم سر به وبلاگت بزنم دلم برا اینجا و نوشتن برات تنگ شده بود  الان ۱۸آذر ۹۵هست و تو دو سال و هشت ماهه هستی و بسییییییار شیرین زبون و خواستنی انقدر که همه عاشقتن مخصوصا عاشق حرف زدنات کلی بزرگونه حرف میزنی و دلبری میکنی از یکسالگی دیگه تقریبا بیشتر کلمات و بلد بودی و خیلی جمله های دو سه کلمه ای و از یک سالو نیمگی که شعرم میخوندی و الان که دیگه ماشاءالله بل بل زبونی هستی برا خودت و خیلی از کارات مردونس هنوز هم سنای تو کامل حرفم نمیزنن و تو چهار پنج تا سوره قران بلدی میبرمت مهد قران و اسممعلمتخانم محمدنژاد هست از یکسال و دوماهگی تادو سال و چهار ماهگی میبردمت کارگاه مادر و کودک اولین مربیت خاله شیدا بود و دومی خاله پریساالانم که خانم محمدی و کلاس ژیمناستیک مهدت هم خاله بهار هست خانم سخایی که تو هنوز عاشق خاله شیدا هستی و اسرار میکنی باز بریم پیشش و بعضی شبا تو خواب باهاش حرف میزنی عاشق نماز و قران و حرم و امام حسینو و هییت وامامر دل نوشته های مامان وبابا...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های مامان وبابا دنبال می کنید

برچسب : بعد از یک چه عددیه,بعد از یک روز پرخوری,بعد از یک مشاجره, نویسنده : 8marmarbano8 بازدید : 41 تاريخ : جمعه 19 آذر 1395 ساعت: 8:14